بسم الله الرحمن الرحیم
گروهی دیگر از نویسندگان و سخنرانان که همه جهان پیرامون خود را تنها با عینک مدرنیسم می بینند
و همه حقایق هستی را با ملاک علوم تجربی و انسانی غربی تجزیه و تحلیل می کنند،
به ارائه برداشت های روشنفکرانه از قیام و انقلاب مهدی پرداخته
و شاخصه های دموکراسی لیبرال را ملاکی برای ارزیابی حکومت امام عصر(علیه السلام) قرار داده اند.
این گروه تلاش می کنند که روایات مربوط به ظهور و حوادث پس از آن را به گونه ای تأویل و تفسیر کنند
که با چارچوب های به ظاهر علمی پذیرفته شده از سوی آن ها هیچ تفاوتی نداشته باشد.
آثاری که بر اساس دیدگاه های این گروه عرضه می شوند،
از یک سو اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار را در اذهان مخاطبان خود در حد یک اندیشه اجتماعی،
چون دیگر اندیشه های اجتماعی – که چه بسا در آن جای چون و چرا و نقض ابرام نیز وجود دارد – تنزل داده و رفته رفته جوانان را نسبت به حتمیت و قطعیت واقعه ظهور کارآمدی آن دچار تردید می کند.
و از سوی دیگر این اندیشه را از همه پشتوانه های غیبی و الهی خود تهی ساخته و امام مهدی(علیه السلام) را در قالب رهبر یک جنبش اجتماعی که چون هر رهبر اجتماعی دیگر گرفتار ساز و کارهای پذیرفته شده جوامع بشری است، مجسم می سازد.
چنان که گفته شد هر یک از این دو (چه عوام زدگی و چه روشنفکرزدگی )دیدگاه آثار و پیامدهای مخربی برای اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار داشته و لطمات جبران ناپذیری به کارکردها و آثار این اندیشه و فرهنگ وارد می سازد.
از این رو لازم است که مبلغان و مروجان فرهنگ مهدوی با درایت و تیزبینی از غلبه این قبیل دیدگاه ها بر فعالیت های خود جلوگیری و با آثار زیانبار آن ها مقابله کنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت : برای مطالعه بیشتر در زمینه آسیب شناسی باور مهدوی ر.ک: «آسیب شناسی تربیتی مهدویت»، خسرو باقری، مجله انتظار، شماره 1 و2 ، پاییز و زمستان 1380
به امید ظهور حضرت صاحب الامر (عج) اروحنا فداه
ان شالله ادامه دارد . . .
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت یعقوب(ع) با اینکه پیامبر بود ولی در فراق حضرت یوسف(ع) گریه ها می کرد،
حضرت یعقوب(ع) می دانست که حضرت یوسف(ع) در سلامتی به سر می برد
و می دانست که فرزندش در کاخ عزیز مصر در آسایش است، ولی در فراقش گریه می کرد؛
بسم الله الرحمن الرحیم
«قرآن کریم» به وجود جاهلیّتی موسوم به جاهلیّت دوم،
پس از جاهلیّت اوّل در بین عامّة مسلمانان اشاره مینماید،
که از علایم ظهور حضرت مهدی(ع) است.
شواهد قرآنی بسیاری بر این موضوع تأکید دارند،
که از آن جمله میتوان به آیات زیر اشاره نمود:
«سپس بعد از آن اندوه و غم، خواب آرامشبخشی بر شما فرود آمد که گروهی از شما را که بر اثر پشیمانی، دست از فرار برداشته، به سوی پیامبر آمدید، فرو گرفت و گروهی دیگر که حفظ جانهایشان، آنان را پریشانخاطر و غمگین کرده بود، دربارة خدا گمان ناحق و ناروا همچون گمانهای جاهلیّت میبردند.»(سورة آل عمران (3)، آیة 154)
«در خانههایتان قرار و آرام گیرید و مانند زنان دوران جاهلیّت پیشین خود را برای نامحرمان نیارایید و نماز به پا دارید و زکات بدهید و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید.»(سورة احزاب (33)، آیة 33)
هنگامی که به احادیث روایت شده از حضرت محمّد(ص) و اهل بیتش(ع) نیز مراجعه کنیم، تأکید بر وجود این جاهلیّت را درمییابیم.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که فرمودند: «من بین دو جاهلیّت که دومین آن سختتر از اوّلی است، برانگیخته شدهام.»( العقل و الجهل فی الکتاب و السنّـة، محمّد رشید، ص 273)
از عبدالله بن زراره از محمّد بن مروان از فضیل روایت شده که گفت از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمودند:
«همانا قائم ما با جاهلان بسیار سرسختتری نسبت به جاهلانی که رسول خدا(ص) در دوران جاهلیّت با آنها برخورد داشت، رو به رو میشود و متحمّل رنج و سختی بیشتری خواهد شد.»
گفتم: چگونه چنین چیزی ممکن است؟
فرمودند: «رسول خدا(ص) در حالی به پیامبری برانگیخته شد که مردم سنگ، صخره و مجسّمههای چوبی را میپرستیدند، امّا قائم ما هنگامی قیام میکند که همة مردم برای مقابله با او به تأویل کتاب خدا و احتجاج به آن متوسّل میشوند.»(بحارالأنوار، ج 52، ص 362)
به مفهوم دیگر، جاهلیّت دوم که امام(ع) با آن دست و پنجه نرم خواهد کرد، جاهلیّت مرکّب است؛
زیرا این جاهلیّت، ظاهری اسلامی دارد و معنا و مفهوم خود را از دست داده و جز نام پیوستگی ظاهری چیز
دیگری از آن باقی نمانده است.
رسول اکرم(ص) چه زیبا و دقیق در وصف اهل آخرالزّمان و مسلمانان فرموده است،
آنگاه که فرمود: «به زودی روزگاری بر مردم فرا میرسد که از قرآن جز خط و از اسلام جز نام آن باقی نخواهد
ماند.»(الکافی، ج 8، ص 307)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: کتاب موسوعة القائم(عج)
نویسنده : صلاح الکاظمی
مترجم : عباس کسکنی
به امید ظهور حضرت صاحب الامر (عج)
انشالله ادامه دارد ...
بسم الله الرحمن الرحیم
(از وبلاگ استاد رائفی پور)
مادر جان شرمنده ام که زمان میان من و علی فاصله انداخت تا نباشم و بشود آنچه شد،
گویا قضای الهی بر این مقدر بود که با این زمانه ی پر فریب و دائم بر مدار ناهنجار ، همجوار باشم همان که آخر الزمانش خوانده اند.
شرم دارم بگویم روزگار سخت می گذرد وقتی به یاد می آورم که چه روزگاری بر شما گذشته است.
بیم دارم گلایه کنم عده ای استخوان در گلویم شده اند وقتی ندای " فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجا" مولایمان علی در زمان پژواک می کند.
مگر می شود از سختی ها و اذیت های نا رفیقان گلایه کرد وقتی بدانی روزگاری نیز همچون عاشورا گذشته است که چه نیکو سرود:
"لا یوم کیومک یا ابا عبد الله"
مادر جان نیک می دانم حسابشان با توست و ای کاش آنها هم می دانستند .
بی بی جان می خواستم بگویم : این اندک ناقابل را از من بپذیر
اما شرمنده شدم وقتی به یاد آوردم آن هنگامه عظیم را آنگاه که زینبت بدن پاره پاره حسین را به دست گرفت و فرمود :
"الهم تقبل منی هذا القلیل"
نمی دانم چه باید بگویم اما بی بی جان همین اندک از دست ما بر می آید.
برگ سبزی است تحفه درویش چه کند بی نوا ندارد بیش
امید وارم ثانیه ای بر لبان مبارکتان گل لبخند را جاری کند که شگفت معجزه ای است لبخند شما ...
و از محضر مبارکتان مسئلت دارم که امر فرمایید فرزند برو مندتان دست پدری بر سر این یتیم بکشد که کشت این انتظار ما را...
به امید ظهور مولی و سرو رمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است.
هوای دهانم چه خوش است , گویی دهان به دهانم کرده ای
بگو که رخ بنمودی همچو مستانم کرده ای
همچو باران کز فراق دشت میبارد به صبح
گر تو خیری آوری در امر گریانم کرده ای
انتهای بیرقت را دیدم و خندان شدم
زان بفهمیدم برفتی و نشانم کرده ای
صاحب قلب و زمانی و مکان نشناسی
من بدان گفتم تو در قلبت مکانم کرده ای ؟
عجب از این نفس امّاره که میگیرد تو را از من
بار الهی ! صد بار باز میگردم چون همانم کرده ای
میشوی خورشید و میتابی پس از ذلت
میشوم هم ره , یا جز مردگانم کرده ای
# ســـ #
چون در قرآن داریم: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآن» (بقره/185)
نمیگوید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی کتب علیکم الصیام».
میگوید: ماه رمضانی که قرآن آمد. نمیگوید: ماه رمضانی که روزه آمد.
پیداست که اهمیت رمضان به قرآن است.
به ما هم گفتند: هروقت در فتنهها و اختلافات گیج شدید، از قرآن نور بگیرید.
قرآن نور است و این نور خیلی برای ما مهم است.
حجت السلام قرائتی
5/4/93
تمام انسانها رفتنی هستند...
تمام انسانها چه خوب و چه بد ...
چه ضعیف و چه غنی...با هر وضعیتی
که هستند،
در این راه،
عدهای با عزت و سر ننهادن به غیر خدا زندگی میکنند و بعضی برای
زندگی خود بنده غیر خدا میشوند و از خود هیچ عزت و سرافرازی ندارند.
ولی دسته اول چون راه خدا را میروند همواره با مشکلاتی روبرو میشوند،
بعضی اوقات انسان خود را در راهی میبیند که در آن راه یا باید کشته شدن در راه خدا را
انتخاب کند یا سر تعظیم در برابر غیر خدا فرود آورد، مردان خدا اولین راه را انتخاب میکنند.
فرازی از وصیتنامه شهید حاج علی قوچانی